رفت سوی آسیا هنگام شام
گندمش بخشید دهقان یک دو جام
زد گره در دامن آن گندم، فقیر
شد روان و گفت کای حی قدیر
گر تو پیش آری بفضل خویش دست
برگشائی هر گره کای...
سلامی دوباره به دوستان گلم این ویدیو جدید رو تقدیم میکنم به تمام دوستان عزیز این ویدیو زیبا رو از دست ندهید و ما رو دنبال کنید و منتظر ویدیو بعدی ما باشید با...